قصهی «معجزههای خواربارفروشی نامیا»
بعد از اینکه صاحب خواروبارفروشی نامیا، نامیا یوجی، در سال ۱۹۸۰ تصمیم گرفت نامههای مردمی را که برای باز کردن گرههای زندگیشان دنبال راهحل و توصیهاند دریافت کند و به آنها پاسخ بدهد آوازهی مغازهاش در شهر پیچید. وقتهایی که مغازه بسته بود، مردم نامههایشان را از سوراخ در به داخل صندوق نامه میانداختند و نامیا پاسخ دستنویسش به آنها را در جعبهی شیری میانداخت که بیرون مغازه گذاشته بود.
در سال ۲۰۱۲ و سالها پس از مرگ نامیا، سه پسر بزهکار، آتسویا، شوتا و کوهه، بعد از دزدی آخرشان به ساختمان متروکهی خواروبارفروشی نامیا پناه میبرند. همانطور که مشغول برنامهریزی دزدی بعدیشان هستند، نامهای از لای کرکرهی در به داخل مغازه انداخته میشود اما هیچکس بیرون نیست. مخاطب نامه خواروبارفروشی نامیاست و به سیاق سابق نویسندهی آن نیازمند راهنمایی و کمک است. پسرها بعد از خواندن نامه متوجه میشوند که تاریخش مربوط به همان سال ۱۹۸۰ است یعنی دوازده سال قبل. کوهه تصمیم میگیرد جوابش را بدهد و اینجاست که جادوی خواروبارفروشی قدیمی نامیا سر بر میآورد: نامهها در زمان و مکان سفر میکنند، پرده از گذشتهی نامیا برمیدارند و معجزاتی را نشانمان میدهند که زندگی کسانی را که ظاهراً به هم هیچ ارتباطی ندارند پیوند میدهد.
جکی چان در نامیا
«معجزههای خواربارفروشی نامیا» با فروش بیش از چهارده میلیون نسخه از محبوبترین آثار کیگو هیگاشینو است. ریویچی هیروکی، کارگردان ژاپنی، و کمپانی امپرر موشن پیکچرزِ چین هر دو در سال ۲۰۱۷ از روی این رمان خواندنی فیلمهایی ساختند که در دومی جکی چان نقش نامیا را ایفا کرد.
شخصیتهای «معجزههای خواربارفروشی نامیا»:
- آتسویا، سرکردهی گروه سهنفرهای که دست به کارهای مجرمانهی کوچک میزنند. او یتیمی است که از خانه فرار کرده.
- کوهه، دوست کودکی آتسویا که او هم یتیم است. کوهه پسری حساس است و نقش واسطه میان آتسویا و شوتا را بازی میکند.
- شوتا، دوست کودکی آتسویا که او هم یتیم است. شوتا بسیار قاطع و سرسخت است و گاهی با آتسویا دعوایش میشود.
- نامیا یوجی، صاحب خوشرو و سخاوتمند خواروبارفروشی نامیا که با سرطان لوزالمعده دستوپنجه نرم میکند و تصمیم میگیرد از طریق نامه به کسانی که در زندگیشان نیازمند راهنماییاند کمک کند، به این امید که شاید زندگی نامهدهنده تغییری مثبت کند.
کیگو هیگاشینو، محبوبترین نویسنده در چین
هیگاشینو یکی از محبوبترین نویسندگان قارهی آسیا و بر اساس آمارها محبوبترین نویسنده در چین است. او پس از زلزلهی بزرگ شرق ژاپن در سال ۲۰۱۱ عواید فروش صد هزار نسخه از رمان «بالهای کیرین» (The Wings of the Kirin) را به مناطق زلزلهزده اهدا کرد. هیگاشینو زیاد در محافل عمومی شرکت نمیکند چون دوست ندارد آدمها در خیابان او را بشناسند. هیگاشیو که به گفتهی خودش دوست دارد همیشه خوانندگان را غافلگیر کند جز رمان بزرگسال، برای کودکان نیز مینویسد. او شخصیتهای کمتعداد را بیشتر میپسندد و علم و ورزش در پیشروی قصههایش نقشی پررنگ دارند.
از نویسندهی «معجزههای خواربارفروشی نامیا» دیگر چه کتابهایی در بازار ایران هست؟
- «خانهای که در آن مرده بودم»، نشر قطره، ترجمهی خندان حسینینیا.
- «بدخواهی»، نشر کولهپشتی، ترجمهی نسرین حیدری.
- «تازهوارد»، نشر کولهپشتی، ترجمه صبا ایمانی.
- «فداکاری مظنون X»، نشر چترنگ، ترجمهی محمد عباسآبادی.
- «رستگاری یک قدیسه»، نشر چترنگ، ترجمهی محمد عباسآبادی.
- «رژهی خاموش»، نشر چترنگ، ترجمهی محمد عباسآبادی.
- «معادلهی نیمهی تابستان»، نشر چترنگ، ترجمهی سعیده قاسمیان.
منتقدین دربارهی «معجزههای خواربارفروشی نامیا» چه میگویند؟
- «این کتاب خواندنی که با ترجمهی سَم بت جهانگیر شد از آن آثار گیرای کمیاب است.» (تری هونگ، بوکلیست)
- «این کتاب بیشتر از رمانی معمایی قصهای صریح و صادقانه دربارهی انسان و مسئلهی تصمیمگیری است و نویسنده با مهارت تمام همهی حواس و عواطف خواننده را درگیر قصهاش میکند.» (کیرکس ریویوز)
- «آنها که خوانندهی آثار هیگاشینو هستند در این رمان وَجه تازهای از نویسنده را کشف خواهند کرد.» (هفتهنامهی پابلیشر)
طرفداران«معجزههای خواربارفروشی نامیا» دیگر سراغ چه کتابهایی بروند؟
- «کافکار در کرانه»، نوشتهی هاروکی موراکامی، نشر نیلوفر، ترجمه مهدی غبرائی / نشر نگاه، گیتا گرکانی /
- «بافته زجان»، نوشتهی شییون میورا ، نشر فرهنگ معاصر، ترجمهی آزاده سلحشور.
- «پیش از آن که قهوه سرد شود»، نوشتهی توشیکازو کاواگوچی، نشر چشمه، ترجمهی مهسا ملکمرزبان.
- «سرگذشت گربهی مسافر»، نوشتهی هیرو آریکاوا، کتاب سده، ترجمهی مژگان رنجبر.
- «حال و هوای عجیب در توکیو»، نوشتهی هیرومی هاواکامی، نشر البرز، ترجمهی مژگان رنجبر.
- «رب لوبیای شیرین»، نوشتهی دورین سوکگاوا، نشر دانشآفرین، ترجمهی فریناز بیابانی.
- «اعترافات»، نوشتهی میناتو کانائه، نشر کولهپشتی، ترجمهی بهاره صادقی.
«معجزههای خواربارفروشی نامیا» برای چه خوانندهای مناسب است؟
اگر طرفدار ژانر معمایی هستید حتماً هیگاشینو را میشناسید و آثارش را دنبال میکنید. جز این، اگر دنبال قصهای پرکشش و پرجزئیات با شخصیتهایی زنده و متنوع هستید، در خواندن «معجزههای خواروبارفروشی نامیا» یک لحظه هم درنگ نکنید.
مروری بر آنچه خواندیم
- کیگو هیگاشینو نویسندهای ژاپنی است که بیشتر به رمانهای معماییاش شناخته میشود. او از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ رئیس انجمن معمایینویسهای ژاپن بود و از روی لااقل بیست اثرش چندین و چند فیلم و سریال ساختهاند.
- هیگاشینو یکی از محبوبترین نویسندگان قارهی آسیا و بر اساس آمارها محبوبترین نویسنده در چین است.
- او پس از زلزلهی بزرگ شرق ژاپن در سال ۲۰۱۱ عواید فروش صد هزار نسخه از رمان «بالهای کیرین» را به مناطق زلزلهزده اهدا کرد.
- هیگاشینو زیاد در محافل عمومی شرکت نمیکند چون دوست ندارد آدمها در خیابان او را بشناسند.
- هیگاشینو که به گفتهی خودش دوست دارد همیشه خوانندگان را غافلگیر کند جز رمان بزرگسال برای کودکان نیز مینویسد. او شخصیتهای کمتعداد را بیشتر میپسندد و حقایق علمی و ورزش در پیشروی قصههایش نقشی پررنگ دارند.
- «معجزههای خواروبارفروشی نامیا» که با ترجمهی سَم بت به انگلیسی بهسرعت خوانندگانی پرشمار در سراسر جهان پیدا کرد، در خلال داستان پر رمزوراز و جادوییاش به یادمان میآورد که همیشه فرصت برای تغییر هست و آدمها اگر در حد وسعشان به داد هم برسند جهان جای زیباتری برای زندگی خواهد بود.
- «معجزههای خواربارفروشی نامیا» با فروش بیش از چهارده میلیون نسخه از محبوبترین آثار کیگو هیگاشینو است.
- ریویچی هیروکی، کارگردان ژاپنی، و کمپانی امپرر موشن پیکچرزِ چین هر دو در سال ۲۰۱۷ از روی این رمان خواندنی فیلمهایی ساختند که در دومی جکی چان نقش نامیا را ایفا میکند.
یک جرعه از کتاب
خلاصه کتاب
در داخل مغازه، آنها مشغول گشتن بودند که صدایی از دریچۀ پست روی کرکره شنیدند. در مقابل چشمهایشان، نامهای حاوی درخواستی عجیب داخل مغازه افتاد. در آن نامه، نویسندهای که نامش را «خرگوش ماه» گذاشته بود، از آنها میخواست که به او کمک کنند تا مشکلاتش را حل کند.
سه پسر اول فکر کردند که کسی دارد سربهسرشان میگذارد. مگر کسی نیمهشب برای توصیه گرفتن به مغازهای متروکه میرود؟ بعد تصور کردند که پلیس متوجه شده که آنها آنجا مخفی شدهاند و قصد دارد دستگیرشان کند. اما در کمال تعجب، هیچکس بیرون مغازه نبود.
آنها تصمیم گرفتند که نامه را جدی بگیرند. آنها میدانستند که زندگیشان در خطر است، اما نمیتوانستند از کمک به کسی که به کمکشان نیاز داشت، خودداری کنند.
آنها نامه را باز کردند و آن را خواندند. نامه پر از مشکلات و سختیهایی بود که خرگوش ماه با آنها دست و پنجه نرم میکرد. آنها از خرگوش ماه خواستند که داستانش را برایشان تعریف کند.
خرگوش ماه داستان زندگیاش را برای آنها تعریف کرد. او گفت که سالها پیش، یک جادوگر به او کمک کرده بود تا به یک خرگوش ماه تبدیل شود. این جادوگر به او گفته بود که میتواند با کمک دوستانش، مشکلاتش را حل کند.
سه پسر با شنیدن داستان خرگوش ماه، مصمم شدند که به او کمک کنند. آنها میدانستند که این کار خطرناک است، اما میدانستند که ارزشش را دارد.
آنها با خرگوش ماه متحد شدند و شروع به حل مشکلات او کردند. آنها با جادوگران و هیولاها مبارزه کردند و با چالشهای مختلفی روبهرو شدند. اما در نهایت، موفق شدند مشکلات خرگوش ماه را حل کنند.
آن شب طولانی، زندگی سه پسر جوان را برای همیشه تغییر داد. آنها از دزدان بیرحم، به قهرمانان تبدیل شدند. آنها با کمک به خرگوش ماه، یاد گرفتند که چگونه از قدرت خود برای کمک به دیگران استفاده کنند.
این داستان، داستانی است در مورد قدرت دوستی، قدرت امید و قدرت جادو. این داستان نشان میدهد که هیچچیز غیرممکن نیست، به شرطی که با هم متحد شویم و برای رسیدن به هدفمان تلاش کنیم.
درباره نویسنده
سوالات متداول
نشر دانشآفرین، ترجمهی محمد نوری.