معرفی کتاب
ژان باپتیست کلمنس روح و روانی آشفته دارد. او که چند شب را در بارهای آمستردام به میخواری گذرانده، حالا دارد داستان زندگیاش را برای غریبهای تعریف میکند. او سابقاً وکیلی کارکشته بوده و ظاهراً در پاریس شهروندی نمونه شناخته میشده تا اینکه میفهمد همهی این کارها را برای به دست آوردن تحسین و تشویق دیگران انجام میداده و حالا گناهکاری، دورویی و انزوایش به حدی است که از خودش متنفر و بیزار است.
«سقوط» دربارهی چیست؟
«سقوط» تصویری بینظیر از انسانی است که به پوچی و بیارزشی هستی نظر میافکند. با پیشرفت داستان، کلمنس به خودشناسی و تأمل دربارهی درونیاتش میپردازد، اعمال و انگیزههایش در گذشته را زیر سؤال میبرد. کم کم خود را «قاضی توبهکار» مینامد، گناهان و کمبودهایش را به اطرافیانش اعتراف میکند و با عذاب وجدان و تهی بودن دست به گریبان میشود.
«سقوط» چگونه به ایدههای کامو مربوط است؟
• کامو به شدت تحت تأثیر فلسفهی اگزیستانسیالیستی بود که به وضع بشر در دنیایی پوچ و بیمعنا میپرداخت. «سقوط» هم این ایدهها را مورد توجه قرار میدهد و مفاهیم گناه و قضاوت را در دنیایی که ذاتاً فاقد ساختار اخلاقی است، بررسی میکند.
• «سقوط» در سال 1956، یعنی حدود یک دهه بعد از جنگ جهانی دوم منتشر شد. فجایع دوران جنگ پرسشهایی اساسی را دربارهی سرشت انسان و اخلاقیات مطرح کرد و کامو سعی داشت در نوشتههایش به این مسائل بپردازد.
• کامو در «سقوط» هم مثل بقیهی کارهایش، کتاب بیگانه و «اسطورهی سیزیف»، نشان میدهد به مکتب ابزوردیسم علاقهمند است.
عنوان کتاب
سقوط تلمیحی است به داستان سقوط انسان در کتاب مقدس؛ آدم و حوا بعد از خوردن میوهی ممنوعه از بهشت اخراج میشوند. در رمان کامو، شخصیت محوری وقتی با گناهانش و تهی بودن هستی و وجودش روبرو میشود، میفهمد از نعمت و لطف خداوند هم محروم است.
شخصیت اصلی رمان «سقوط»
ژان باپتیست کلمنس که زمانی وکیل مدافع کارکشتهای در پاریس بوده حالا بحرانی اگزیستانسیالیستی را از سر میگذراند. کلمنس شخصیتی پیچیده و چندلایه دارد که هم شخصیت محوری و هم راوی داستان است. بسیار باهوش، سخنور و دروننگر است و با این حال، به شدت فاسد و خودبین است. تکگوییهای کلمنس حاکی از بحران درونی اوست و او در تقلاست تا گذشتهی خاص و بیبندوبارش را با واقعیتهای تلخ جهان پیرامونش وفق دهد. کامو با استفاده از شخصیت کلمنس موضوعاتی مانند اخلاقیات، گناه و وضع بشر را در بافتار فلسفهی اگزیستانسیالیستی مورد بررسی قرار میدهد.
«سقوط» در کدام گونهی ادبی جای میگیرد؟
پرداختن کامو به درونمایهها و ایدههای مربوط به اگزیستانسیالیسم، اخلاقیات و وضع بشر این اثر را در ژانر رمان فلسفی قرار میدهد.
با چه مضامینی در رمان «سقوط» مواجه میشویم؟
• یافتن هدف و مقصود در دنیایی پوچ
• پیامدهای جنگ جهانی دوم
• نقصهای جامعهی معاصر.
کامو در چه وضعیتی «سقوط» را نوشت؟
آلبر کامو آخرین رمانش یعنی «سقوط» را در 1956، چند سال پیش از مرگش، منتشر کرد. آخرین دورهی حرفهی کامو روز به روز بحثبرانگیزتر میشد: شهرت و محبوبیت او در نویسندگی تا حدی پیش رفت که جایزهی نوبل ادبیات را به او اهدا کردند، اما همکاران و دوستانش، از جمله ژان پل سارتر منفعل بودن و صلحجوییاش را محکوم میکردند، چراکه الجزیره (مستعمرهی فرانسه و جایی که کامو در آن بزرگ شده بود) درگیر جنگی خونین برای رسیدن به استقلال بود. رومن گاری، نویسنده و دوست کامو، بعدها گفت کامو در آن ایام که فجایع الجزیره به گوشش میرسیده، افسرده شده و افکار خودکشی دست از سرش برنمیداشتند. منتقدان با این اطلاعات فوراً نتیجه گرفتند که «سقوط» نتیجهی وضعیت روحی و روانی کامو بوده است؛ در نظر بسیاری از افراد این کتاب نهتنها پرپیچوتاب و سختخوان است، بلکه حتی به عنوان اثری که نوشتهی یکی از پیشروترین چهرههای اگزیستانسیالیسم فرانسوی است، بسیار دلگیر و ناامیدکننده است.
«سقوط» و «بیگانه» چگونه به همدیگر مرتبط هستند؟
کامو «بیگانه» را در سال 1942 منتشر کرد و «سقوط» را در 1956. «سقوط» هم مثل «بیگانه» طبقهی بورژوای اروپای غربی، جنگ و نابرابریای را که با خود میآورد به باد انتقاد میگیرد. طبق خوانش مارکسیستی رمان، کلمنس انسانی روشنفکر است که تصمیم گرفته از همکاری و همدلی با چنین سیستمی دست بکشد. مورسوی «بیگانه» از ابتدا خود را از جامعه و اطرافیانش جدا میبیند و زندگی آنها هیچ احساسی را در او برنمیانگیزد.
جوایز و عملکرد «سقوط»
رمان «سقوط» جایزهای دریافت نکرد، اما اثری برجسته در کارنامهی ادبی آلبر کامو محسوب میشود. کامو یک سال بعد از انتشار «سقوط»، در سال 1957، جایزهی نوبل ادبیات را دریافت کرد. همچنین این اثر برای اندیشههای فلسفی عمیق و درونمایههای تفکربرانگیز ستایش شده است.
چه ترجمههایی از این کتاب در فارسی در دسترس است؟
پرویز شهدی، انتشارات مجید (به سخن)
کاوه میرعباسی، نشر چشمه
شورانگیز فرخ، انتشارات نیلوفر
شورانگیز فرخ، انتشارات علمی و فرهنگی
امیر لاهوتی، انتشارات جامی (مصدق)
آناهیتا تدین، انتشارات روزگار
از آلبر کامو دیگر چه کتابهایی منتشر شده است؟
آدم اول، ترجمهی منوچهر بدیعی، نشر نیلوفر
حکومت نظامی (شهربندان)، پرویز شهدی، انتشارت مجید (به سخن)
خموشان، محمدمهدی شجاعی، چشمه
اسطورهی سیزیف، مهستی بحرینی، نیلوفر
دلهرهی هستی، محمدتقی غیاثی، نگاه
بیگانه، خشایار دیهیمی، ماهی
تسخیرشدگان، خشایار دیهیمی، ماهی
یادداشتها، خشایار دیهیمی، ماهی
رکوئیم برای یک راهبه، کیاسا ناظران، قطره
خطاب به عشق، زهرا خانلو، نشر نو
کالیگولا، پرویز شهدی، مجید (به سخن)
متافیزیک مسیحی، مینا غرویان، نشر کتاب پارسه
انسان، عشق، عدالت، بنفشه فریس آبادی، چشمه
مرگ خوش، احسان لامع، نشر نگاه
بحران بشر، مصطفی ملکیان، بیتا عظیمینژادان، نشر پایان
وقایعنگاریهای الجزایر، هانیه رجبی، چشمه
در دفاع از فهم، محمدمهدی شجاعی، چشمه
طرفداران «سقوط» دیگر سراغ چه کتابهایی بروند؟
تهوع، ژان پل سارتر، ترجمهی محمدرضا پارسایار، بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
محاکمه، فرانتس کافکا، ترجمهی علیاصغر حداد، نشر ماهی
جنایت و مکافات، فئودور داستایوفسکی، ترجمهی اصغر رستگار، نشر نگاه
برادران کارامازوف، فئودور داستایوفسکی، ترجمهی اصغر رستگار، نشر نگاه
یادداشتهای زیرزمینی، فئودور داستایوفسکی، ترجمهی حمیدرضا آتشبرآب، نشر علمی و فرهنگی
بیگانه، آلبر کامو، ترجمهی خشایار دیهیمی، نشر ماهی
اسطوره سیزیف، آلبر کامو، مهستی بحرینی، نشر نیلوفر
مروری بر آنچه خواندیم
• ژان باپتیست کلمنس سابقاً وکیلی کارکشته بوده و ظاهراً در پاریس شهروندی نمونه شناخته میشده تا اینکه میفهمد همهی این کارها را برای به دست آوردن تحسین و تشویق دیگران انجام میداده و حالا گناهکاری، دورویی و انزوایش به حدی است که از خودش متنفر و بیزار است.
• کامو در «سقوط» هم مثل بقیهی کارهایش، «بیگانه» و «اسطورهی سیزیف»، نشان میدهد به مکتب ابزوردیسم علاقهمند است.
• سقوط تلمیحی است به داستان سقوط انسان در کتاب مقدس
• کامو با استفاده از شخصیت کلمنس موضوعاتی مانند اخلاقیات، گناه و وضع بشر را در بافتار فلسفهی اگزیستانسیالیستی مورد بررسی قرار میدهد.
• آلبر کامو آخرین رمانش یعنی «سقوط» را در 1956، چند سال پیش از مرگش، منتشر کرد.
• «سقوط» هم مثل «بیگانه» طبقهی بورژوای اروپای غربی، جنگ و نابرابریای را که با خود میآورد به باد انتقاد میگیرد.
• رمان «سقوط» جایزهای دریافت نکرد، اما اثری برجسته در کارنامهی ادبی آلبر کامو محسوب میشود.
یک جرعه از کتاب
خلاصه کتاب
بعد از اولین ملاقاتشان، کلمنس چند موضوع را مطرح میکند که تا آخر داستان ادامه دارند: ماهیت دوگانه و خشونت انسان مدرن و همچنین شباهت آمستردام با دوزخ دانته. این صحبتها برای تقویت ایدهای است که عنوان کتاب مطرح میکند: «سقوط». کلمنس و همصحبتش اعضای جامعهای سقوطکرده هستند که در جهانی رهاشده وجود دارد.
کلمنس تعریف میکند که در پاریس وکیل مدافعی بوده که به طور خاص روی پروندههای افراد نیازمند کار میکرده: قاتلانی که برای شهرت مرتکب قتل میشدند، فقرا و مظلومان. البته این پروندهها را از روی خیرخواهی نمیپذیرفته، بلکه روشی بوده برای رسیدن به شهرت. منیت او حدواندازه ندارد و نیاز شدیدی دارد که دیگران تحسینش کنند. تا مدتها بدون اینکه به دلش تردید راه بدهد، استعدادهای ذاتیاش را برای رسیدن به موفقیت به خدمت میگیرد. تا اینکه یک شب تنها شاهد خودکشی یک زن از روی پل به رودخانه میشود. این اتفاق نقطهی عطف زندگیاش میشود. با وجودی که قصد دارد به زن کمک کند، ولی ترس و وحشت فلجش میکند. برای اولین بار در زندگی میفهمد چقدر ضعیف است. ضربهی این اتفاق مثل خوره به جان کلمنس میافتد و کاری میکند که خودبینی و تکبرش از هم بپاشد. در شبی دیگر، کلمنس از روی پلی دیگر میگذرد که صدای خندهای را در پشت سر میشنود. برمیگردد ولی کسی را نمیبیند. چون صدای خنده متعلق به فرد دیگری نبوده، حتماً پژواکی است از صدای ذهنی خودش. کم کم کلمنس خود را فردی مضحک میبیند. طبیعتاً با تمام قدرت با صدای ذهنیاش مبارزه میکند، اما در نهایت خنده پیروز میشود. در آخر کلمنس میگوید هنوز هم گهگاه صدای خنده را میشنود.
درباره نویسنده
سوالات متداول
• نورمن میلر، نویسندهی آمریکایی: «قدرت نویسندگی کامو در این اثر به اوج رسیده... هیچ رماننویس اروپایی دیگری در نظرم نمیآید که کارش به صدای واقعی آمریکا نزدیک باشد.»