«رهایم کن»
رمان «رهایم کن» نوشتهی طاهره مافی، جلد سوم از مجموعهی «خردم کن» اثری است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از علاقهمندان به ادبیات فانتزی و نوجوانان را به خود جلب کرده است.
این رمان با داستانی هیجانانگیز و جذاب، شخصیتپردازی حرفهای، سبک نگارشی روان و خلق دنیایی خیالی و پیچیده توانسته جایگاه خود را در دل خوانندگان پیدا کند.
«رهایم کن» به ویژه برای نوجوانان و جوانان بسیار جذاب است، زیرا به موضوعاتی میپردازد که برای آنها اهمیت دارد؛ و میتواند الهامبخش جوانان باشد تا به دنبال رویاهای خود بروند و در برابر مشکلات ایستادگی کنند.
میتوانید نظرات کاربران دربارهی این کتاب را در گودریدز بخوانید.
کتاب «رهایم کن» درباره چیست؟
در این کتاب با دختری به نام جولیت آشنا میشویم که قدرت عجیبی دارد: هر کسی را که او لمس کند، کشته خواهد شد.
جولیت در دنیایی زندگی میکند که توسط یک حکومت ظالم اداره میشود و او باید برای بقا و آزادی مبارزه کند.
این کتاب پر از اتفاقات هیجانانگیز، داستان عاشقانه و ماجراهای غیر قابل حدس است که شما را تا پایان داستان میخکوب خواهد کرد.
شخصیتهای داستان
جولیت فرارس: جولیت شخصیت اصلی داستان است که لمس او برای دیگران کشنده است. او داستان را به عنوان یک زندانی آغاز میکند و در نهایت به رهبری مقاوم تبدیل میشود که مصمم است رژیم حاکم را سرنگون سازد.
در طول داستان، جولیت با احساسات پیچیده دست و پنجه نرم میکند، اعتمادبهنفس او فزونی مییابد و یاد میگیرد که قدرتهای خود را کنترل کند، و در نهایت به عنوان نماد امید و انقلاب در داستان ظاهر میشود.
آرون وارنر اندرسون: وارنر که در ابتدا به عنوان یک ضدقهرمان معرفی میشود، در واقع شخصیتی چندلایه دارد. او فرماندهی بخش ۴۵ و پسر فرمانده عالی اندرسون است.
وارنر از دل و جان از رژیم حاکم و پدرش متنفر است. او توانایی عجیبی دارد که میتواند قدرتهای دیگران را به خودش منتقل کند و با جولیت یک رابطهی عاشقانهی پیچیده و عمیق برقرار میکند.
کنجی کیشیموتو: کنجی دوست وفادار جولیت و عضوی از گروه شورشی امگا پوینت است. او قدرت نامرئی شدن دارد.
کنجی کیشیموتو، روحیهی طنزپرداز دارد و گروه را هم سرگرم میکند. او همواره به لحاظ عاطفی از جولیت حمایت میکند و در تصمیمگیریهای مهم به او مشاورههای استراتژیک ارائه میکند. دوستی عمیق کنجی و جولیت در بسیاری از تصمیمات و اقدامات جولیت نقش بسیار مهمی دارد.
آدام کنت: آدام دوست پسر سابق جولیت و یکی از اعضای اصلی گروه مقاومت علیه رژیم است.
او برادر ناتنی وارنر است، اما هر دو نفر مدتها از این موضوع بیخبر بودند. آدام با پایان رابطهی خود با جولیت و احساسات پیچیدهای که نسبت به وارنر دارد، دست و پنجه نرم میکند.
جیمز کنت: جیمز برادر کوچکتر آدام است و با روحیهی شاد و خوشبینش شناخته میشود. او در مقابل موضوعات تاریک رمان، نماد معصومیت و امید در دنیای دیستوپیایی است.
در واقع این شخصیت نشان میدهد که حتی در بدترین شرایط هم میشود امیدوار بود.
اندرسون: او شخصیت منفی اصلی داستان، پدر وارنر و رهبر رژیم حاکم است. اندرسون فردی بیرحم و ظالم است و نماد کامل حکومت استبدادی است که جولیت و دوستانش علیه آن میجنگند.
سارا و سونیا: آنها دو خواهر دوقلو هستند که میتوانند دیگران را درمان کنند. آنها به گروهی که با حکومت بد میجنگد کمک میکنند و در نبردهای مهم نقش مهمی دارند.
سبک نگارشی روان و جذاب
طاهره مافی با استفاده از زبانی ساده و روان، توانسته است داستانی جذاب و گیرا را خلق کند. او با توصیفات دقیق و زنده، دنیای خیالی رمان را به خوبی به تصویر میکشد و خواننده را در دل داستان فرو میبرد.
ریتم سریع داستان و دیالوگهای جذاب، باعث میشود که خواننده نتواند از خواندن کتاب دست بکشد.
با چه مضامینی در «رهایم کن» مواجه میشویم؟
1.پیچیدگی عشق و روابط
این کتاب به بررسی پیچیدگیهای عشق و روابط، به ویژه در دنیایی دیستوپیایی که بقا معمولاً بر احساسات شخصی اولویت دارد، میپردازد.
رمان با ظرافت خاصی تکامل احساسات جولیت را نشان میدهد، که از رابطهی گذشتهی او با آدام به سمت علاقهمندی روزافزونش به وارنر تغییر میکند.
این داستان فقط دربارهی انتخاب بین دو مرد نیست. در واقع، جولیت در این مسیر چیزهای زیادی دربارهی خودش و احساساتش یاد میگیرد.
نویسنده به خوبی نشان میدهد که عشق میتواند هم به ما قدرت بدهد و هم آسیبپذیرمان کند، مخصوصاً در دنیایی که همه چیز در حال جنگ و دگرگونی است.
همچنین، داستان نشان میدهد که در شرایط سخت، ممکن است پیوندهای عاطفی غیرمنتظرهای شکل بگیرد، مانند رابطهی برادرخواندگی بین آدام و وارنر که داستان را پیچیدهتر میکند.
2.سفر خودشناسی و توانمندسازی
داستان اصلی کتاب دربارهی رشد و تغییر جولیت است. او ابتدا از قدرت خودش میترسید و احساس ضعف میکرد، اما در نهایت به یک دختر قوی و شجاع تبدیل میشود که میتواند بر ترسهایش غلبه کند و برای آزادی مبارزه کند. این داستان به ما یادآوری میکند که همهی ما میتوانیم بر مشکلات خود غلبه کنیم و به قدرتهای درونی خود پی ببریم.
جولیت نماد رشد است در واقع او نشان میدهد که چگونه میتوانیم حتی در سختترین شرایط هم رشد کنیم و قویتر شویم؛ و در عین حال سختیها و مشکلات میتوانند باعث رشد و قدرت ما شوند.
3.مقاومت و شورش علیه ظلم و ستم
این کتاب دربارهی مبارزه علیه یک حکومت ستمگر است. شخصیتهای داستان نه تنها با دشمنانشان میجنگند، بلکه سعی میکنند افکار مردم را هم تغییر دهند و به آنها نشان دهند که میتوانند آزاد باشند. داستان، این پیام را میرساند که مبارزه برای آزادی یک مبارزه هم بیرونی و هم درونی است.
گذشته از اینها در این داستان، امید به آینده، اهمیت اتحاد و تصمیمگیریهای سخت هم مطرح شده است. و این نکته را یادآور میشود که انسانها همیشه به دنبال آزادی و برابری هستند و هرگز تسلیم ظلم نخواهند شد.
طرفداران «رهایم کن» دیگر سراغ چه کتابهایی بروند؟
کتاب خردم کن، اثر طاهره مافی
کتاب تاج دوقلوها، اثر کاترین دویل
کتاب سنگدل، اثر مریسا مایر
کتاب فابل، اثر آدریان یانگ
یک جرعه از کتاب
به پهلو میغلتم بدنم را کش و قوسی میدهم و با پشت دست چشمهایم را میمالم لعنتی هنوز خیلی زود است.
«آدی...»
خوابالود جیمز را از یقه میگیرم و پایین میکشم و سرش را زیر پتو هل میدهم فریادی میزند میخندم و چنان در ملحفه میتابانمش که دیگه نمیتواند جم بخورد نق نقی میکند بسسسسس کن با مشتهای کوچکش به ملحفه میکوبد آدی بذار بیام بیرون.
چند بار تا حالا بهت گفتم من رو اینجوری صدا نکن؟ جیمز تقلا میکند از زیر پتو مشت بارانم کند بغلش میکنم و در هوا میچرخانمش فریادش به آسمان میرود و تندتند لنگ و لگد نثارم میکند.
داد میزند خیلی نامردی و همچنان میان بازوهایم وول میخورد اگه کنجی اینجا بود جرأت نداشتی...
خلاصه کتاب
پسران برای صبحانه به سالن غذاخوری میروند. جولیت هم به آنها میپیوندد اما هیچکس اشتها ندارد. همه نگران و مضطرب هستند. کنجی هم میرسد، آماده برای مقابله با خطر. آدام متوجه میشود که کنجی هم به جولیت با دیدهٔ شک نگاه میکند، چون نمیدانند چه کسی ممکن است به کنجی حمله کرده باشد.
در نهایت، آدام، جیمز و بقیه افراد بیگناه را به یک مکان امن در داخل پایگاه میبرد و سپس همراه با کنجی و جولیت برای نبرد آماده میشود.
ابتدا، آنها گروهی از مردم عادی را از دست سربازان وارنر نجات میدهند. سپس وارد نبرد اصلی میشوند، اما جولیت توسط دشمنان دستگیر میشود. کنجی و آدام تصمیم میگیرند برای نجات جولیت بروند، اما کنجی به دلیل بیماریاش خیلی ضعیف شده است و دیگر نمیتوانند به صورت نامرئی حرکت کنند. بنابراین، آنها مجبورند با احتیاط و مخفیانه به سمت مقر دشمن پیشروی کنند. در نهایت، آنها با کاسل و چند تن دیگر از نیروهای خودی مواجه میشوند که موفق شدهاند جولیت را آزاد کنند. اما خبر بدی هم میشنوند: سربازان دشمن با شکنجه کردن یکی از نیروهای خودی، محل مخفیگاه آنها را پیدا کردهاند و قصد دارند آن را بمباران کنند. آدام که نگران جان برادرش جیمز است، تصمیم میگیرد به سمت مخفیگاه برگردد. او فکر میکند که دشمنانشان نمیخواهند جولیت را بکشند و بیشتر به دنبال نابودی پایگاه آنها هستند.
گروه به سرعت به سمت پایگاه بازمیگردند، اما متأسفانه دیر میرسند. با این حال، جیمز موفق شده بود از پایگاه فرار کند و میخواست به آنها کمک کند. آنها تصمیم میگیرند در یک مکان امن مخفی شوند، زیرا مطمئن هستند که دشمنان فکر میکنند همهی آنها مردهاند.
صبح روز بعد، آنها به آپارتمان قدیمی جیمز میروند و تصمیم میگیرند تا زمانی که مجبور نباشند، در آنجا بمانند. در آنجا، آدام و کنجی تصمیم میگیرند که کنجی به صورت مخفیانه به مقر دشمن برود تا اطلاعاتی درباره جولیت پیدا کند.
کنجی چند ساعت بعد برمیگردد، اما خبر وحشتناکی دارد: جولیت کشته شده است و فرماندهی دشمن به پایتخت برگشته است. این خبر برای همه شوکهکننده است و آدام با احساسات متضاد دست و پنجه نرم میکند. او نمیداند که باید به برادرش وفادار بماند یا به یاد جولیت سوگوار باشد.
درباره نویسنده
سوالات متداول
اگر به دنبال یک رمان هیجانانگیز و پرماجرا هستید که شما را به دنیایی خیالی و جذاب ببرد؛
اگر به ژانر فانتزی و داستانهای علمی تخیلی علاقهمندید؛
اگر به دنبال داستانی الهامبخش، هیجانانگیز و پر از ماجراجویی هستید؛
این کتاب را بخوانید.