مرشد مارگاریتا
معرفی کتاب
رمان «مرشد و مارگاریتا» یکی از درخشانترین ستارههای آسمان ادبیات روسیه است. رمانی تاثیرگذار به قلم میخائیل بولگاکف، که از نظر بسیاری از منتقدان بهعنوان یکی از بهترین رمانهای قرن بیستم و همچنین برجستهترین رمانهای طنزآمیز شوروی شناخته میشود. آمیزهای شگفتآور از دنیای فانتزی، سورئالیسم جادویی و طنز سیاسی. چشم انداز این رمان از زندگی شوروی در دهه 1930 به قدری دقیق است که در زمان حیات نویسندهاش انتشار آن با ممنوعیت مواجه شد و تنها در یک نسخه سانسور شده در دهه 1960 منتشر گردید.
زمان و مکان
داستان مرشد و مارگاریتا داستانی است که در دو بعد زمانی و مکانی متفاوت و به موازات یکدیگر پیش میرود. یکی در دهه 1930 مسکو و دیگری در اورشلیم باستان در زمان اعدام یسوعا می گذرد.
افتخارات کتاب
این رمان جزو فهرست 100 کتاب قرن لوموند فرانسه است.
ماجرای مرشد و مارگاریتا چیست؟
بولگاکف هنرمندانه سه داستان پرماجرا و میخکوبکننده را در فصول مختلف کتاب روایت میکند:
1. ظهور شیطان در مسکو به عنوان استاد جادوی سیاه و پرسه زدن او در میان مردم شهر و آشوبی که در پی حضورش همه جا را به هم میریزد.
2. داستان عاشقانۀ مرشد، نویسندهای آشفته که منتقدین ادبی بیرحمانه زندگیاش را زیر و رو کردهاند و مارگاریتا، زنی متاهل، دلزده از همسر و دلباختۀ مرشد.
3. روایت پونتیوس پیلاطس و اعدام یسوعا که در واقع رمانی است که توسط مرشد نوشته شده.
سبک و نثر رمان «مرشد و مارگاریتا»
به عقیدۀ بسیاری این اثر، رمانی است سختخوان. روایت سه داستان با فراز و فرودهای منحصر به فرد، تعداد زیاد شخصیتها با ویژگیهای بخصوص و استفاده از نمادها شاید باعث شده «مرشد و مارگاریتا» را به این شکل قضاوت کنند. نکتهای که نمیتوان آن را نادیده گرفت گیرایی ماجرای رمان است که اگر درگیر آن شوید، تا صفحۀ آخر کتاب، آن را زمین نخواهید گذاشت.
با چه مضامینی در «مرشد و مارگاریتا» مواجه میشویم؟
بولگاکف این رمان را با الهام از شاهکار بزرگ ادبیات کلاسیک یعنی «فاوست» نوشته است؛ و اشاره به فاوست در این رمان یادآور این نکته است که همزیستی خیر و شر همیشه بخشی از طبیعت بشر بوده است. در واقع نویسنده سعی دارد همین نما را به نمایش بگذارد. مضامین دیگر کتاب شامل:
• حرص و طمع
• عشق و ایمان
• بزدلی
• در نظر گرفتن منفعت شخصی در برابر منفعت عامه
• خیانت به ارزشهای خود
نویسنده در «مرشد و مارگاریتا» چه میخواهد بگوید؟
نویسنده داستان را با ورود شیطان (با نام مستعار ولند) که شخصیتی مبهم و انسانی دارد آغاز میکند. او در جایگاه ناظری بر بشریت، مسکوی معاصر و اورشلیم باستان را زیر نظر گرفته و به این نتیجه میرسد که انسانها در گذر زمان، چه در مسکوی دهۀ 1930 و چه در اورشلیم دوران عیسی، ذاتی ثابت دارند.
روح تغییرناپذیر انسان تحت تاثیر هیچ ساختار سیاسی یا مذهبی قرار نمیگیرد و با وجود گذر زمان و پیشرفتهای بشری، جوهر وجودی انسانها ثابت باقی میماند.
بولگاکف به ما یادآوری میکند که اگرچه یسوعا درگذشت، اما سخنان او زنده ماند، زیرا او به آزادی خود اعتقاد داشت و بر ارزشهای خود ایستادگی کرد.
همچنین نویسنده در این اثر، تصویر جامعهای غرق در فسادهای اخلاقی را پیشروی مخاطب قرار میدهد که میتوان آن را تلنگری دانست بر لغزشهای ملتها در طول تاریخ که اغلب تکرارشونده هستند.
سایۀ «مرشد و مارگاریتا» بر پردۀ سینما
جذابیت این رمان به گونهای بوده که نظر کارگردانانی همچون الکساندر پتروویچ و یوری کارا را نیز به خود جلب کرده است. پتروویچ در سال 1972 توانست فیلمش را به ثمر برساند، اما فیلم کارا که تا سال 2011 به انتشار نرسیده بود، در روسیه به اکران خصوصی رسید.
مصائب نویسنده و تناقض در واکنش استالین
جالب است بدانید «مرشد و مارگاریتا» به دلیل نقد گزندهاش از نظام شوروی در زمان استالین اجازۀ چاپ نگرفت و سرانجام ۲۷ سال پس از مرگ نویسنده نسخهٔ سانسور شدهای از کتاب منتشر شد. و این در حالی بود که استالین آثار نویسندگان و روشنفکرانی مثل او را میخواند و لذت میبرد. او نمایشهای بولگاکف را تماشا میکرد و حتی اثر «گارد سفید» این نویسنده جزو آثار مورد علاقهاش بود. برخی تصورات وجود دارد که رابطۀ او با استالین مانع از دستگیری و اعدام بولگاکف شده است.
واکنشهای دیگر به کتاب
«مرشد و مارگاریتا به من نشان دادند که به هم ریختن یک ملت چقدر آسان است.» (ویو گروسکوپ کمدین و نویسنده کتاب یک تابستان اوکراینی)
« یکی از رمانهای واقعاً بزرگ روس در قرن بیستم.» (نیویورک تایمز)
«خندهدار، اسرارآمیز، اندیشمندانه و گزنده... اثری بزرگ. » (شیکاگو تریبون)
شخصیتهای اصلی رمان
ولند؛ همان شیطان است که در هیبت انسانی وارد مسکو میشود. شخصیتی مبهم دارد و خود را یک پژوهشگر خارجی و استاد جادوی سیاه معرفی میکند.
مرشد؛ نویسندهای عاشق که پریشان حال و سرگردان. او به خواست خود به بیمارستان روانی میرود تا بستری شود.
مارگاریتا؛ زنی متاهل که با وجود همسری عاشق و ثروتمند، دل به مرشد داده و خسته از انتظار دیدار دوبارۀ او روحش را به شیطان میفروشد.
هلا؛ پیشخدمت شیطان که جادوگری زیبارو و برهنه و البته گاهی رعبانگیز است.
بهیموت؛ گربهای غولپیکر، سخنگو و پرشیطنت، عاشق ودکا و شطرنج است و در خدمت شیطان.
عزازیل و کروویف؛ اولی شخصیتی خشن و جدی با ظاهر خوفانگیز و دومی سرشتی شوخطبع، بذلهگو، مکار و شرور دارد. این دو نیز در رکاب شیطان خدمت میکنند.
یسوعا ناصری؛ همان عیسی مسیح است که به صلیب کشیده میشود.
پیلاطس؛ حاکم یهودیه با شخصیتی پارادوکسی که جنگی درونی او را رها نمیکند.
متی باجگیر؛ کسی که در میان تماشاگران اعدام یسوعا پرسه میزند و خود را به خاطر دیر رسیدن به واقعه سرزنش میکند.
«مرشد و مارگاریتا» در کدام گونهی ادبی جای میگیرد؟
در نگاه اول «مرشد و مارگاریتا» را به عنوان یکی از بهترینهای ژانر رئالیسم جادویی میشناسند. روایت عشق عمیقی که مرشد و مارگاریتا را در پی یکدیگر میکشاند نیز دلیلی است تا بتوان آن را در ژانر رمان عاشقانه نیز قرار داد.
از طرفی ابن اثر را نمیتوان به کمدی سیاه بیربط دانست. نویسنده در قسمتهایی از داستان به گونهای طنزآمیز ساختار جامعه را ، چه آنانی که بر مسند قدرتاند و چه مردم عادی به باد انتقاد میگیرد. رمان بولگاکف از بسیاری جهات غمانگیز و تکاندهنده است.
چند کتاب دیگر از نویسندهی «مرشد و مارگاریتا» در بازار ایران
ابلیسنامه، ترجمۀ یلدا بیدختی نژاد، نشر برج
گارد سفید، ترجمۀ پیمان مجیدی ، نشر کتاب زمان
تخممرغهای شوم، ترجمۀ بابک شهاب ، نشر برج
گریز، ترجمۀ آبتین گلکار ، نشر هرمس
الکساندر پوشکین، ترجمۀ سعیده دست آموز ، نشر بوی کاغذ
خانۀ زویا، ترجمۀ یلدا عباس علی عزتی ، نشر افراز
برف سفید، ترجمۀ احمد پوری ، نشر نیماژ
قلب سگی، ترجمۀ آبتین گلکار ، نشر ماهی
نفوس مرده، ترجمۀ آبتین گلکار ، نشر هرمس
چه ترجمههایی از این کتاب در فارسی در دسترس است؟
ترجمۀ عباس میلانی، نشر نو
ترجمۀ حمیدرضا آتش برآب، نشر کتاب پارسه
ترجمۀ پرویز شهدی، نشر مجید
ترجمۀ منیژه آشنایی، نشر یوبان
ترجمۀ بهمن فرزانه، نشر امیرکبیر
ترجمۀ فرزام حبیبی اصفهانی، نشر اعجاز علم
ترجمۀ سالومه مهوشان، نشر اکباتان
ترجمۀ علیرضا عبادتی، نشر کیوی
ترجمۀ نیلوفر کرباسفروشان، نشر نفیر
طرفداران «مرشد و مارگاریتا» دیگر سراغ چه کتابهایی بروند؟
کتاب شیطان و دوشیزه پریم، اثر پائولو کوئلیو
کتاب فاوست، اثر یوهان ولفگانگ فون گوته
کتاب یادداشتهای شیطان، اثر لیانید آندرییف
کتاب مسخ، اثر فرانتس کافکا
یک جرعه از کتاب
خلاصه کتاب
درباره نویسنده
سوالات متداول
همچنین این رمان را بخوانید تا به معنی حقیقی عشق پی ببرید و ببینید چطور در اوج درهمشکستگی نیز میتوان ادامه داد و به سعادت رسید.