«خالکوب آشویتس» چطور نوشته شد؟
از وقتی سوژهی این کتاب در ذهن در موریس به غلیان درآمد که او ملاقاتی با لالی سوکولوف انجام داد. لالی بخشی از خاطراتش را که نوشته بود به موریس سپرد و بعد حاضر به گفتوگو با این نویسنده هم شد. جلسات بیشماری کنار هم نشستند و لالی از خاطراتش سخن گفت. موریس نوشتن کتاب را از سال ۲۰۰۳ آغاز کرد. با این همه لالی خود کتاب را ندید، چرا که در سال ۲۰۰۶ درگذشت. این بخشی از منابع اطلاعاتی موریس برای نوشتن «خالوب آشویتس» بود. او به همین اکتفا نکرد و با دیگر بازماندگان و خانوادهی آنها مصاحبه کرد تا از صحت گفتههای لالی مطمئن شود.
شخصیت اصلی رمان «خالکوب آشویتس»
در «خالوکوب آشویتس» ما زندگی لالی سوکولوف را میخوانیم. مردی یهودی که در جنگ جهانی دوم، مانند دیگر یهودیان دستگیر و راهی اردوگاه کار اجباری آشویتس میشود. از عنوان رمان، کار او مشخص است، او در اردوگاه خالکوب است. اما نه برای زیبا کردن زندانیان. او مسئول است تا شمارهی زندانیان را بر تنشان حک کند.
«خالکوب آشویتس» در چه گونهی ادبی جای میگیرد؟
این رمان از آن دست آثاری است که هم سری در واقعیت دارد و هم از تخیل نویسنده الهام گرفته است. لالی سوکولوف یک شخصیت واقعی بوده، در اردوگاه کار اجباری آشویتس هم حضور داشته و کارش هم خالکوبی بوده. تا اینجا در تاریخ آمده. اما کاری که نویسنده، هدر موریس کرده، گفتوگو با بازماندگان و خانوادههایشان و نیز گفتوگو با خود لالی بوده. این مصاحبههای طولانی، مواد خام نویسنده بوده، برای نوشتن رمان «خالکوب آشویتس».
با چه مضامینی در رمان «خالکوب آشویتس» مواجه میشویم؟
از موضوعات محوری کتاب، قدرت عشق و اهمیت ارتباط و پیوند انسانی در مواجهه با ناملایمات عظیم و دهشتناک است. اهمیت این موضوع را نویسنده در رابطهی لالی با دختر جوانی به نام گیتا که او نیز از زندانیان است، به تصویر میکشد. رابطهی این دو را میتوان همچون نوری در تاریکی، شعلهی امیدی در تمام روایت نویسنده دانست. داستان عشق آنها درست مقابل شرایط غیرانسانی اردوگاه است، مثل یک عکسبرگردان و نیز نمایشی است از مقاومت روح انسان در بدخیمترین وضعیتها.
نویسنده در «خالکوب آشویتس» چه میخواهد بگوید؟
جز اینکه «خالکوب آشویتس» روایتی هولناک از اردوگاه کار اجباری و به تصویر کشیدن جزئی از آنچه هولوکاست میخوانیم، اما موضوعش و آنچه نویسنده در صدد بیان آن است بیشتر از اینهاست.
دربارهی هولوکاست کتابهای فراوان تاریخی منتشر شده و خوانندهی علاقهمند به تاریخ میتواند به آنها رجوع کند. اهمیت کار هدر موریس اینجاست که او نه بهعنوان یک مورخ، بلکه به عنوان یک داستاننویس یک اردوگاه کار اجباری و ظلم و ستم نازیها را به تصویر میکشد. جزئیترین رویدادها هم برای او مهم است و از طرفی مبارزهی روزانهی زندانیان و مقاومت آنها برابر ژرمنها را با دقت توصیف میکند. از انتخابهای اخلاقی زندانیان که هر روز با آن مواجهاند، تا مسئلهی بقا در یک اردوگاه، دخالت گیتا در بازار سیاهی که در اردوگاه وجود دارد و تعاملش با دیگر زندانیان، دستوپنجه نرم کردن زندانیان با گرسنگی و کمبود غذا و تلاش برای بهدست آوردن لقمهنانی، و نیز یافتن دارو و دیگر مایحتاج زندگی روزمره، همه و همه روایت نویسنده را از یک روایت تاریخی مورخ متمایز کرده است.
«خالکوب آشویتس» ماهیت غیرانسانی اردوگاه کار اجباری را به تصویر میکشد، جاییکه هویت انسانی افراد به شمارهی خالکوبیشده روی بازوهایشان تقلیل مییابد. اگر جنایت و سنگدلی یکسوی این روایت را پُر میکند، در سمت دیگر، شفقت و انسانیت هم وجود دارد. تعاملات لالی با سایر زندانیان و همچنین خطراتی که برای کمک و محافظت از آنها انجام میدهد، یادآور قدرت مهربانی و ظرفیت همدلی حتی در سختترین شرایط است.
خلاصه اینکه ما با این کتاب، گویی به گذشته سفر میکنیم و یکی از هولناکترین موقعیتهای بشری را از لنز منحصربهفرد یک نویسنده به نظاره مینشینیم.
انتشار «خالکوب آشویتس» چه بازتابی داشت؟
وقتی کتاب در یازدهم ژانویهی ۲۰۱۸ منتشر شد، خیلی زود با تحسین کتابخوانان و منتقدان همراه شد و دیری نپایید که به زبانهای متعددی ترجمه شد. منتقدی «خالکوب آشویتس» را اهمیت شهادت دانست و دیگر منتقدی آن را کوششی برای حفظ داستانهای هولوکاست. منتقد مجلهای هم اهمیت آن را در مسئلهی یادآوری و عدم فراموشی بیان کرد. هرچه که بود «خالکوب آشویتس» کاوشی در روح تسلیمناپذیر انسان در مواجهه با شر بود که خوانندگان بسیاری را در سراسر جهان متأثر کرده است.
جای «خالکوب آشویتس» در کتابخانهتان کجاست؟
اگر کتابهایی با محوریت هولوکاست دارید، «خالکوب آشویتس» جایش کنار آنهاست. در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، رشته مطالعاتی آغاز شد دربارهی هولوکاست و نیز اردوگاه کار اجباری که از دل آنها آثار بسیاری منتشر شد و میشود، آنقدر که امروزه یک رده را به خود اختصاص دادهاند. آثاری که در فرمهای گوناگون نوشته میشوند. از یک روایت تاریخ صرف گرفته تا داستان و ناداستان، از خاطره، زندگینامه گرفته تا جستار. آثار پریمو لوی مهمترینهای این دست کتابها هستند. کتابی نظیر «مرگ کسب و کار من است» هم در این دسته است. از طرف دیگر یک دسته آثار هم دربارهی اردوگاههای کار اجباری داریم که این کتاب در این دسته هم قرار میگیرد. کتابهای الکساندر سولژنتسین مثل کتاب مجمعالجزایر گولاک که از تبعیدگاه و اردوگاه کار اجباری در سیبری روایتی تکاندهنده بهدست میدهد و یا کتاب «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» در همین دستهاند.