جغد سیاه
معرفی خواندنی‌ترین کتاب‌ها
دسته بندی: طنز

اتحادیه‌ی ابلهان

جان کندی تول
6 دقیقه
اتحادیه‌ی ابلهان
8
0
اتحادیه‌ی ابلهان:
سیری در جهان عجیب و خنده‌دار ایگنیشس رایلی
«اتحادیه‌ی ابلهان» (A Confederacy of Dunces) نوشته‌ی جان کندی تول در سال ۱۹۸۰ میلادی منتشر شده و به قدری توجه منتقدان را به خود جلب نمود که بسیاری آن را بزرگ‌ترین رمان کمدی قرن خوانند. این رمان طنزآمیز ماجرای مردی چاق، تنبل و تحصیلکرده است که با مادرش زندگی می‌کند و از کار کردن نفرت دارد. اتفاقات عجیب و غریب و خنده‌داری زندگی روزمره‌ی او را دستخوش تغییراتی می‌کند و ماجراهای پرکششی را رقم می‌زند.
نویسنده با قلمی گیرا و استفاده از طنز سیاه، شخصیت‌پردازی دقیق و نگاه منتقادانه‌اش به جامعه‌ی آمریکا، این اثر را خلق کرد که البته پس از مرگ او پرآوازه شد و جایزه‌ی پولیتزر را نیز از آن خود کرد.
«اتحادیه‌ی ابلهان» در سال 2005، به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های ادبی آمریکا طی 25 سال گذشته معرفی گردید.
بزرگترین رمان کمدی قرن

شخصیت‌های اصلی رمان

ایگنیشس رایلی: شخصیت اول داستان. او دارای شخصیتی پیچیده، منتقد و طناز است. ایگنیشس به ادبیات و فلسفه علاقه دارد و با وجود تحصیلاتش بیکار است.
ایرن: مادر ایگنیشس که به شدت کنترلگرانه با پسرش رفتار می‌کند.
افسر مانکوسو: مامور پلیس بی‌دست‌و‌پایی که در پی آن است تا بتواند کسی را دستگیر کند.
سانتا: عمه‌ی مانکوسو که با ایرن، دوستانی صمیمی می‌شوند.
کلود روبیکو: پیرمردی که وارد زندگی ایرن می‌شود و با او ازدواج می‌کند.
لانا: صاحب کافه‌ای که ایگنیشس و مادرش به آنجا پناه می‌برند.
جونز: مرد سیاه پوستی که به اشتباه دستگیر شده بود و پس از آزادی در کافه‌ی لانا مشغول به کار می‌شود.
دارلین: دختری که در کافه‌ی لانا مشغول به کار است.
میرنا مینکوف: معشوقۀ ایگنیشس. او یک فعال سیاسی است.
دورین گرین: مرد همجنسگرایی که ایگنیشس و مادرش در کافه با او آشنا می‌شوند.
جورج: پسر جوانی که رفت و آمدهای مشکوکی به کافه‌ی لانا دارد.

سبک نگارش

سبک نگارش منحصر به فرد این اثر باعث شده به یکی از به یادماندنی ترین آثار ادبیات آمریکا تبدیل شود. نویسنده با پیوند زدن طنز سیاه، نقد اجتماعی و همچنین استفاده از زبان عامیانه که حالتی واقع‌گرایانه به روایت بخشیده، این اثر را به رشته‌ی نگارش درآورده است. تول با توصیفاتی دقیق و جزئی‌نگری خاص، تصویری زنده از شهر خیالی داستان به همراه بازیگرانش پیش‌روی مخاطب می‌گذارد؛ و همین امر اثربخشی داستان را فزونی بخشیده است. همچنین ساختار روایی داستان به نحوی پیچیده پیش می‌رود و حواشی و اتفاقات فرعی در جای جای داستان دیده ‌می‌شود. در واقع کتاب، داستان روایی خطی ندارد اما نه تنها از جذابیت اثر کم نمی‌کند، بلکه خواندنی‌تر هم می‌شود، چراکه زبردستانه طراحی شده است.

سبک نگارش اتحادیه ابلهان

با چه مضامینی در «اتحادیه‌ی ابلهان» مواجه می‌شویم؟

موضوعاتی مانند:
قرون وسطی، مدرنیته، و سرنوشت
اثرات و پیامدهای طولانی‌مدت برده‌داری
جنسیت و جاذبه‌ها و دافعه‌های آن
آزادی
ظاهرسازی
هویت
پنهان‌کاری
نفاق و منفعت شخصی
تلاش فردی و تنبلی
محافظت از خود
ماجراجویی

منتقدان درباره‌ی « اتحادیه‌ی ابلهان» چه می‌گویند؟

یکی از خنده‌دارترین کتاب‌هایی که تا به حال نوشته شده... این قدر می‌خندید که دل‌تان درد می‌آید و اشک از چشم‌تان سرازیر می‌شود.
(نیوریپابلیک)
رمانی خیره‌کننده، با هوش و ظرافتی درخشان و طنزی والا و هنرمندانه. 
(Newsweek)
حرف آخر، یک کمدی حماسی، کتاب نیست، بهمنی غرّان است.
(واشنگتن پست)


چه ترجمه‌هایی از این کتاب در فارسی در دسترس است؟

پیمان خاکسار، نشر چشمه

بخشی از کتاب اتحادیه ابلهان

طرفداران «اتحادیه‌ی ابلهان» دیگر سراغ چه کتاب‌هایی بروند؟

کتاب مغازه خودکشی، اثر ژان تولی
کتاب عامه پسند، اثر چارلز بوکوفسکی
کتاب باشگاه مشت زنی، اثر چاک پالانیک
کتاب شوایک، اثر یاروسلاو هاشک

Separator

یک جرعه از کتاب

من یا با دوستان و رفیقانم می‌جوشم یا با هیچکس، و چون هیچ رفیقی ندارم، با هیچکس نمی‌جوشم.
طبیعت بشر همین است: یاد می‌گیرند از آدم‌هایی که کمک‌شان می‌کنند متنفر باشند.
شخصاً به این نتیجه رسیده‌ام که کمبود غذا و آسایش به‌جای تعالی بخشیدن به روح تنها باعث ایجاد شکلی از تشویش می‌شود.
از جوری که حرف می‌زد، می‌شد متوجه شد که مدت زمان زیادی به مدرسه می‌رفته است. احتمالاً مشکل‌اش هم همین بود.
باید از اشتباهات درس گرفت. این حقه‌باز فکری به سرم انداخت. از آدم‌های رذل هم می‌شود چیز یاد گرفت.
من و مادرم می‌توانستیم سعادتمندانه در کلبه‌ای کپک‌زده در زاغه‌ها بی‌هیچ بلندپروازی در آرامش زندگی کنیم، آسوده‌خاطر بپذیریم که ناخواسته‌ایم و جان کندن برای رسیدن به هر هدفی بی‌معناست.
وقتی نابغه‌ای حقیقی در دنیا پیدا می‌شود می‌توانید او را از این نشانه بشناسید: تمام ابلهان علیه‌اش متحد می‌شوند.
Separator

خلاصه کتاب

ایگنیشیوس، محققی که ظاهری غیرعادی دارد، به همراه مادرش ایرن درگیر ماجرایی عجیب شدند. پس از درگیری با مامور پلیسی به نام افسر مانکوسو و دفاع پیرمردی به نام کلود روبیکو، ایرن به جای تشکر از کلود، او را متهم کرده و با پسرش فرار کرد. آن‌ها به کافه‌ای پناه بردند و با دختری به نام دارلین و مرد شیک‌پوشی به نام دورین گرین آشنا شدند. و پس از مدتی ناچاراً آنجا را ترک کردند. در ادامه، ایرن به دلیل مستی تصادف کرد و کلود نیز به اشتباه دستگیر شد. با مشخص شدن اشتباه پلیس، کلود آزاد گشت اما جونز، مرد سیاه‌پوست بی‌گناهی که هم‌سلولی کلود بوده، همچنان در زندان ‌ماند. در نهایت، جونز نیز آزاد ‌شد اما مجبور به کار در کافه ‌شد تا از دست پلیس در امان بماند.
ایرن پس از تصادف، ایگنیشیوس را مجبور کرد به دنبال شغلی باشد تا جریمه را پرداخت کند. او با اکراه در یک کارخانه‌ی نساجی مشغول به کار شد. دفتری به سرپرستی آقای گونزالس و ریاست آقای لوی، که هرگز آنجا حضور نداشت. 
ایگنیشیوس مخفیانه نامه‌ای توهین‌آمیز به مشتری‌ای به نام آقای آبلمن نوشت که از محصولات لوی شکایت کرده بود. او همچنین به قصد جلب توجه دوست دختر سابقش، میرنا مینکوف که یک فعال سیاسی مترقی بود شروع به نوشتن خاطرات و تجربیات خود در محل کار کرد. 
ایگنیشیوس پس از دریافت نامه‌ای انتقادآمیز از میرنا، تصمیم به برپایی شورش نژادی در محل کارش گرفت. او با تحریک کارگران سیاه‌پوست، قصد داشت علیه مدیران کارخانه قیام کند. اما این طرح با شکست مواجه شد و ایگنیشیوس اخراج شد. 
در همین حال، جونز در کافه به فعالیت‌های مشکوک لانا(صاحب کافه) و پسری جوان به نام جورج پی برد و کنجکاو شد تا بفهمد چه رازی بین آن‌ها وجود دارد.
شبی در حالی که دارلین از لانا اجازه می‌گرفت تا نمایش عجیب و غریبی که با طوطی‌اش تمرین کرده بود را اجرا کند، جونز داخل کمدی مشکوک بسته‌هایی را که لانا به جورج می‌داد پیدا کرد. 
در جای دیگر ماجرا، کلود به ایرن علاقه‌مند شد و سانتا دوست مشترکشان که موافق این رابطه بود، ایگنیشیوس را مانعی بر سر راه این پیوند عاشقانه می‌دید. بنابراین به ایرن پیشنهاد کرد که پسرش را در یک کلینیک روانی بستری کند.
مانکوسو هنوز کسی را دستگیر نکرده و تنزل رتبه داده شده بود؛ ایگنیشیوس کتاب «تسلی فلسفه» بوئتیوس را به او قرض داد تا آن را بخواند. اما یک روز که سعی کرده بود جورج را با یک بسته‌ی مشکوک دستگیر کند، جورج کتاب را دزدید و فرار کرد. 
بزودی ایگنیشیوس در یک غرفه‌ی هات‌داگ فروشی مشغول به کار شد. آقای کلاید، صاحب غرفه، برای جذب گردشگران او را به محله‌ی فرانسوی فرستاد. 
در آنجا ایگنیشیوس دوباره با دورین گرین برخورد کرد و فهمید که دورین همجنس‌گرا است. ایگنیشیوس با هدف جلب توجه میرنا و برقرای صلح جهانی تصمیم گرفت یک حزب سیاسی از مردان همجنس‌گرا تشکیل دهد.
جورج به ایگنیشیوس گفت که اجازه دهد بسته‌هایش را در چرخ دستی هات‌داگ او پنهان کند. ایگنیشیوس متوجه شد که عکس‌های مستهجن داخل بسته است. او در عکس‌ها زنی را دید که صورتش با یک نسخه از «تسلی فلسفه» پوشیده شده بود و تصمیم گرفت او را پیدا کند.
ایگنیشیوس، جونز را جلوی در کافه دید و از او پرسید آیا زنی از کارکنان آنجا هست که به کتاب خواندن علاقه‌مند باشد؟ و جونز گفت بله. منظور او دارلین بود که مجله می‌خواند. جونز ایگنیشیوس را به شب افتتاحیه‌ی نمایش دارلین دعوت کرد. ایگنیشیوس تصور می‌کرد که دارلین همان زنی است که بوئتیوس می‌خواند و قبول کرد که بیاید.
در آنجا ایگنیشیوس طی یک اتفاق با طوطی دارلین درگیر شد و نهایتاً به خیابان پرت شد و اتوبوسی او را زیر گرفت. ایگنیشیوس که سرش ضربه خورده بود بیهوش شد. 
مردی با کت و شلوار ابریشمی نزدیک شد و لانا که بیرون دویده بود سعی کرد یک عکس مستهجن به او بفروشد. اما این مرد افسر مانکوسو بود و او را دستگیر کرد.
ایرن، خسته و خجالت‌زده از اینکه عکس پسرش در حالی که بیهوش جلوی یک کافه در روزنامه ظاهر شده با سانتا تماس گرفت تا از او راهنمایی بخواهد. سانتا به ایرن گفت که باید ایگنیشیوس را در تیمارستان بستری کنند. ایرن که اکنون با کلود نامزد کرده بود و باید زندگی جدیدی را شروع می‌کرد با او موافقت کرد و سانتا با آمبولانس تماس گرفت تا ایگنیشیوس را ببرند.
ایگنیشیوس حدس زد که مادرش چه کاری کرده است و می‌دانست که باید فرار کند. وقتی در را باز کرد با دیدن میرنا روی پله‌های ورودی شگفت‌زده شد. او از نیویورک آمده بود تا ایگنیشیوس را ببیند. 
و آن‌ها درست زمانی که آمبولانس وارد حیاط می‌شد، فرار کردند.
Separator

درباره نویسنده

جان کندی تول (John Kennedy Toole) زاده‌‌ی نیواورلئان آمریکا در تاریخ 17 دسامبر 1937 متولد شد. او رمان‌نویس برجسته‌ی قرن بیستم پس از مرگش برای رمان «کنفدراسیون دونس» برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر شد. جان کندی تول به دلیل سبک نوشتاری منحصر به فرد و شخصیت‌پردازی عمیقش، یکی از بهترین‌های ادبیات آمریکا به شمار می‌رود.
وی در اواخر عمر کوتاهش رمانی به نام «اتهادیه‌ی ابلهان» نوشت اما با وجود تلاش زیاد موفق به انتشار آن نشد. هیچ ناشری چاپ این اثر گران‌قدر را نپذیرفت و همین امر باعث افسردگی شدید او و در نهایت دلیلی برای خودکشی‌اش شد.
Separator

سوالات متداول

استفاده از کمدی سیاه و بخش‌های طنزآلود اغراق‌آمیزی که در تمام طول داستان است، رمان را جذاب کرده است. نویسنده در عین طنزپردازی نگاهی منتقدانه به جامعه‌ی‌ مصرف‌گرا و ارزش‌های رایج جامعه‌ی ‌آمریکا دارد؛ و هوشمندانه، رفتارهایی مانند بی‌تفاوتی، پوچ‌گرایی و تقلید کورکورانه را نکوهش می‌کند.
• کسانی که از ادبیات کمدی و طنز لذت می‌برند.
• کسانی که مسائل اجتماعی برای آن‌ها جالب توجه است و طرفدار ادبیات انتقادی هستند.
• کسانی که جذب شخصیت‌های پیچیده و عجیبی مثل ایگنیشس رایلی می‌شوند که رفتارهایی هم خنده‌دار و هم آزاردهنده دارد.
• طرفداران ادبیات پست مدرن
• و طرفداران ادبیات کلاسیک
Separator

کتاب‌های مشابه

Separator

نظر کاربران

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.