جغد سیاه
معرفی خواندنی‌ترین کتاب‌ها
دسته بندی: رمان ایرانی

خانه‌‌ی ادریسی‌ها

غزاله علیزاده
8 دقیقه
خانه‌‌ی ادریسی‌ها
106
0
سرگذشت ویرانه چنین بود
درباره‌ی رمان «خانه‌ی ادریسی‌ها»

معرفی کتاب

«خانه‌ی ادریسی‌ها» شاخص‌ترین اثر غزاله علیزاده است. رمانی لا‌مکان و لا‌زمان درباره‌ی خانه‌ای که در آن چهار نفر زندگی می‌کنند و بعد از گذشت زمان افراد دیگری نیز به این خانه می‌آیند و ساکنش می‌شوند. «خانه‌ی ادریسی‌ها» رمانی است رئالیستی گرچه نه زمان وقایع آن مشخص است و نه جغرافیای رمان دقیقاً مشخص می‌شود. 

«خانه‌ی ادریسی‌ها» کجاست؟

به‌رغم تأکید در ابتدای رمان و نیز در ابتدای جلد دوم بر نام «عشق‌آباد» جایی که خانه در آن واقع شده، اما این نام هم می‌تواند استعاره‌ای به نشانه‌ی حضور پنهان عشق باشد و هم به شهری در آسیای میانه چراکه در رمان نام شهرهایی چون مسکو، یالتا، کراسنودار، تفلیس، می‌آید. جالب اینجاست که در این رمان اشاره‌ای به ایران یا به شهرهای ایران نمی‌شود. 

خلاصه کتاب خانه ادریسی ها

زمان وقوع رویدادهای رمان چه وقتی است؟

ظاهراً دوران پس از انقلاب کمونیستی شوروی است. اشاره به گولاک و شعارهایی چون «هدف مهم است نه وسیله»، نشانه‌ای است از این دوره. 

سبک رمان «خانه‌ی ادریسی‌ها»

غزاله علیزاده «خانه‌ی ادریسی‌ها» را با توجه به ویژگی‌های سبک رئالیسم نوشته است. توجه نویسنده به جزئیات به‌گونه‌ای است که گویی خواننده در صحنه‌ها حضور دارد و آن‌ها را به چشم خودش می‌بیند. توجه به جزئیات یکی از نشانه‌های گرایش رئالیستی علیزاده است. در شخصیت‌پردازی نیز او وام‌گرفته از این مکتب است. قهرمانان اثر او همگی از افراد متوسط و پایین جامعه هستند که شخصیت‌شان در اجتماع شکل گرفته و زندگی آن‌ها به‌صورت واقعی با تمام خوبی‌ها و بدی‌ها آن‌طور که هست نشان داده شده. 

شخصیت‌های رمان «خانه‌ی ادریسی‌ها»

غزاله علیزاده به آن دسته از نویسندگانی تعلق داشت که شخصیت‌های متعددی در رمان‌هایش حضور دارند. در ابتدای رمان «خانه‌ی ادریسی‌ها» ما با زندگی چهار نفر آشنا می‌شویم که با توجه به شرایط ــ وقوع انقلاب ــ به اجبار در یک خانه به‌صورت گروهی زندگی می‌کنند: مادربزرگ (خانم ادریسی)، وهاب (نوه‌ی پسری خانم ادریسی)، لقا (دختر میانسال خانم ادریسی) و یاور (خدمه‌ی باوفای خانه). این خانه رفته‌رفته با شخصیت‌های مختلف (۱۷ شخصیت) که هر کدام نمادی از افراد جامعه هستند، پر می‌شود. 

زنان در رمان خانه ادریسی ها

مضامین «خانه‌ی ادریسی‌ها» چه هستند؟

اگرچه «خانه‌ی ادریسی‌ها» درباره‌ی زندگی دسته‌جمعی تعدادی از انسان‌ها در یک خانه است، اما در لایه‌های زیرینش دارای مضامین عمیقی است. از جمله اینکه بخش وسیعی از داستان به شرح اندیشه‌ها و احساسات زنان اختصاص دارد. از این نظر می‌توان «خانه‌ی ادریسی‌ها» را یک رمان فمینیستی خواند. یکی از مشکلاتی که علیزاده در این رمان به آن توجه می‌کند مسئله‌ی ازدواج اجباری است که بسیاری از زنان خانواده به آن تن سپرده‌اند. در شخصیت‌پردازی هم زنان در هسته‌ی مرکزی رمان هستند که آن‌ها را می‌توان در سه دسته جای داد:  زنان قربانی، زنان برتری‌طلب و زنان در چهره‌ای جدید. زنان قربانی شخصیت‌هایی هستند که زیر نظر پدربزرگ، پدر و عموها در حال رشد و زندگی هستند و زیر نظر آن‌ها نیز ازدواج می‌کنند. از این دسته «رحیلا» و «لوبا» دختر و دخترعموی خانم ادریسی نمود بیشتری دارند. زنان برتری‌طلب اما زنانی‌اند که تلاش می‌کنند تا موقعیت خود را از ضعف به جایگاه قدرت برسانند. «شوکت» از زمره‌ی این شخصیت‌هاست. او بارها با شخصیت‌های مرد داستان درگیر می‌شود و زبان او در تمام اثر لحنی آمرانه است. دسته‌ی سوم زنانی هستند که دست به تجربه‌های مختلف می‌زنند و با اراده و تلاش می‌خواهند به اهداف خود برسند. «رکسانا» و «رعنا» و «لقا» و «خانم ادریسی» از این دسته هستند. 

راوی و زاویه‌ی دید «خانه‌ی ادریسی‌ها»

راوی داستان دانای کل است و هر فصل به بازتاب یک شخصیت می‌پردازد. روایت در خانه‌ی ادریسی‌ها ساده و سرراست است. بسط روایت از ترتیب توالی زمان پیروی می‌کند. بازی‌های زمانی منحصر به چند فلاش‌بک است که از طریق یادآوری رویدادها، دوران‌ها و فضاهای گذشته از سوی کاراکترها انجام می‌شود. 

بخشی از کتاب خانه ادریسی ها

شخصیت اصلی رمان کیست؟

در بطن این رمان دو جلدی، ماجراها بیشتر حول محور سه شخصیت می‌چرخد: خانم ادریسی، لقا و وهاب. اما برای بعضی شوکت بیشترین جلوه را در رمان دارد. منتقدی آن را به زن اثیری کتاب بوف کور هدایت شبیه دانسته است. 

جالب است بدانید که

غزاله علیزاده این کتاب را هنگام بمباران تهران می‌نوشت. خودش جایی تعریف کرده که شب‌ها وقتی صدای آژیر قرمز را می‌شنیده، دست‌نویس‌های «خانه‌ی ادریسی‌ها»  را زیربغل می‌زده و با آن‌ها به پناهگاه می‌رفته. چرا که فکر می‌کرد شاید بمبی به خانه‌اش بخورد این رمان نیمه‌تمام خاکستر شود.

این رمان را با رمان «سرگذشت ندیمه» اثر مارگارت اتوود مقایسه کرده‌اند.
Separator

یک جرعه از کتاب

جوان تبسمی کرد: «اذیت نکن! کتاب یگانه چیزی‌ست که نیاز به محافظ ندارد.»
چشم‌های وهاب دودو زد: «چرا؟»
«چون به تملک در نمی‌آید.»
«از دید شما هیچ‌چیز مالکیت نمی‌پذیرد.»
جوان سر را پایین انداخت، سطری خواند و زیر لب گفت: «بله، احساس تملک غریزه‌ای عقب‌مانده است.»
«ولی هر آدمی میل دارد چیزهایی را هر چند محدود، از آن خودش بداند و من به دو چیز وابسته‌ام: خاطره‌ای از کودکی و کتابخانه‌ام.»
یونس تبسمی کرد: «پرتگاه انتها ندارد. مگر به فکرش نباشی. در گریختن رستگاری‌ای نیست. بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند.»
یوسف نوک مداد را با زبان تر کرد: «با برداشتن سنگ اول، خرابی سد شروع می‌شود. پشت هر خشونت، چهره‌ی زشت خشونتی بزرگتر پنهان شده، ادامه‌ی این دور باطل باعث می‌شود تا آسیاب‌های قدرت با خون به راه بیفتند.»
برزو آرنج را روی میز گذاشت، شانه را خم کرد و رو به او چرخید: «... قهرمان شوکت مجری مقررات است. شلاق به او داده‌اند. چون مصرفش را می‌داند تبصره‌ها و آیین‌نامه‌های آتشخانه‌ی مرکزی را مو به مو اجرا می‌کند. آدمی مثل او باید ده تا چشم و گوش داشته باشد. همه‌جا حاضر است؟ چه بهتر! شما شورشگرهای کوچک، طبیعی است که از او بیزاز باشید. در پایتخت، سختگیری به مراتب بیش از اینجاست. بحث مطلقاً ممنوع است، سلسله‌مراتب موکداً باید رعایت شود. ما تصمیم داریم اوج بگیریم. هر معترضی بالفطره خائن است و چیزی به اسم زندگی خصوصی وجود ندارد. افکار حدا اسیر جامعه، جزو جریان‌های انحرافی است.»
سازمان «ام. خا. چ. خ» پوسته‌ی تخم‌ها در حرارت آتشخانه‌ی مرکزی شکسته و یک مشت هیولا بیرون ریخته‌اند. عملکردشان سهل و باستانی است: «هر که با ما نیست برماست. آنکه بر ماست، محکوم به مرگ است.»
تغییر، در درون باید اتفاق بیافتد، بدون این تحول، انقلاب، تعویض پوسته است.
قهرمان قباد با نگاهی تیز به او خیره شد: «برای ما دور و نزدیک فرق نمی‌کند، انسان‌ها را با تمام ضعفهایشان دوست داریم، چون همه قربانی‌ایم؛ به جای نفرت شفقت داریم؛ شخصیت هر آدمی را شرایط ساخته، بیزاری ما متوجه آن شرایط است نه مردم.»
Separator

خلاصه کتاب

ماجراهای رمان «خانه‌ی ادریسی‌ها» در لامکانی به نام عشق‌آباد می‌گذرد. حکایت و سرگذشت آخرین بازماندگان خاندان ادریسی است که همزمان با وقوع انقلاب کمونیستی و از میان رفتن قانون مالکیت در خانه‌ی بزرگ و اشرافی خود به ناچار پذیرای مهمانان ناخوانده‌ای می‌شوند و محل سکونت خود را با جماعت مردمی از هر قماش به اشتراک بگذارند. اتاق‌ها و راهروهای عمارت از زنان و مردان کارگر، رختشور، باغبان، پرستار، شهردار، شاعر و ... پر می‌شود و کمدها و وسایل و لباس‌های اهالی خانه در اختیار همگان قرار می‌گیرد. ورود این افراد که به دستور آتشخانه‌ی مرکزی و به سردستگی زنی به نام شوکت است، زندگی ملال‌آور بازماندگان ادریسی را با افق‌های وسیع‌تری روبه‌رو می‌کند. نویسنده در خلال گفت‌وگوهای فراوانی که در اثر گنجانده است، به بیان خاطرات می‌پردازد و روند تحول درونی شخصیت‌ها خصوصاً شخصیت‌های زن را نشان می‌دهد.عادات و روحیات تک‌تک اعضای خانواده از قرار خانم ادریسی، وهاب (نوه او)، لقا (دخترش) و یاور (خدمتکار و همدم اهل خانه) به مرور دچار تغییر می‌شود و آن‌ها به انزوای بیشتر، یا جوشش با مردم روی می‌آورند. مردم عادی نیز با نزدیک شدن به این خاندان، از آن‌ها تأثیر می‌پذیرند و قصه‌ی هر کدام از اهالی اشرافی «خانه‌ی ادریسی‌ها»، یا «آتشکاران» و «قهرمانان» که از روی اجبار یا به دلخواه وارد خانه شده‌اند، خرده‌روایتی است که جزئی از یک کل را می‌سازد؛ کلی که می‌تواند به جامعه و جهان تعمیم‌ یابد.
سرگذشت و سرنوشت زنان این جهان اما بسیار جالب توجه است. آنان در مواجهه با انقلاب بیرونی، از درون نیز به انقلاب می‌رسند و با عمیق‌تر شدن گفت‌وگوها، شخصیت آنان نیز ژرف‌تر می‌شود: خانم ادریسی، بانوی سالخورده‌ی خانه، که آتش عشقی قدیمی در دلش هنوز خرده شرری دارد، در حال روایت، حسرت‌زده است و از سر عادت و با سرگرمی‌های واهی (مثل فال ورق و قصه‌ی اشیای قدیمی و زیبایی زرق‌وبرق مجسمه و ساعت و گلدان) زندگی می کند. او کنشی به ظاهر ندارد، امیدی در دل نمی‌پرورد و با حضور مهمانان ناخوانده در خانه هم بالاجبار کنار می‌آید. اما به مرور و در برخورد با دیگرانی که از انقلاب آمده‌اند، او نیز از سطح به عمق می‌رود و اندک‌اندک شور زندگی در او جان می‌گیرد. در برخورد با شخصیت قباد، چشمش بر ضعف‌های خودش و دخترش لقا بینا می‌شود و در بضاعت کمی که هست، سرنوشتش را به‌دست می‌گیرد و از آن چه محتوم می‌دانست، فرار می‌کند و به موقعیتی کنش‌مند روی می‌آورد و با قباد می‌رود. رحیلا، دختر خانم ادریسی است که بیست سال پیش در این خانه مرده و اتاق و اشیایش را دست‌نخورده نگهداشته‌اند. وهاب، نوه‌ی خانم ادریسی نیز با نهیب یونس شاعر، عشق به عمه‌ی مرحومش رحیلا را با عشق واقعی‌اش به رکسانا تاخت می‌زند و به فعلیت روی می‌آورد. تنها لقا، دختر جوان خانه است که انقلاب بر او اثر به سزایی نمی‌گذارد. او که همواره روحیه‌ای حساس و نابه‌هنجار و بیمارگونه داشته، کماکان از جنس مخالف واهمه دارد و از بوی آنان به تهوع و افسردگی می‌افتد. لقا در مواجهه با تازه‌واردان و تغییر اهالی خانواده از انطباق ناتوان می‌ماند و جز ترحمی بر او روا نیست. در این میان شخصیت قهرمان شوکت، با ظاهری خشن و عدالتی مستبدانه و صراحتی تیز، گرچه دلپذیر نیست، اما در رویارویی شخصیت‌های داستان با حقیقت و واقعیت، کارآمد است. او مانند مادری سخت‌گیر، وهاب را مانند پسری ناخلف نصیحت می‌کند و موجبات تغییر او را فراهم می‌آورد. خود نیز در پایان، به دعوت رکسانا علیه آتشخانه مرکزی تصمیم به قیام می‌گیرد و در سطحی دیگر متحول می‌شود.
در جلد اول رمان شاهد برخورد گروه تازه‌وارد و ساکنان خانه هستیم. روحیات متفاوت این دو گروه با هم و برخوردشان با هم، باعث می‌شود کم‌کم تغییراتی در روحیات هر دو گروه شکل بگیرد و در جلد دوم شاهد این تغییرات و اثراتش هستیم.
Separator

درباره نویسنده

غزاله  علیزاده
غزاله علیزاده
دیگر کتاب‌های نویسنده
غزاله علیزاده در سال ۱۳۲۷ در مشهد به دنیا آمد و از سال ۱۳۴۵ با چاپ داستان‌هایی در مجله‌ی ادبی «خوشه» کار نویسندگی خود را آغاز کرد. از آثار او می‌توان به «سفر ناگذشتنی»، «بعد از تابستان»، «دو منظره»، «شب‌های تهران»، «خانه‌ی ادریسی‌ها» و چندین اثر دیگر اشاره کرد. غزاله از نسل زنان داستان‌نویسی بود که با گلی ترقی، شهرنوش پارسی‌پور و سیمین دانشور آغازگر جریان داستان‌نویسی زنان در ایران بودند. زنان نویسنده‌ای که در دهه‌های گذشته سعی کردند خود را از زیر سنگینی سایه‌ی مردان نویسنده‌ی هم‌عصر خود خارج کنند. غزاله علیزاده در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۵ به مرگی خودخواسته رخت خویش را از این دنیا بربست.
Separator

سوالات متداول

جدا از اینکه یکی از برترین رمان‌های معاصر ایران است، از نظر مضمون هم خواندنش را پراهمیت می‌کند. رمانی درباره‌ی زنان و البته انقلاب، با مضامینی چون عشق و نفرت، ترس و آرامش، رهایی و آزادی.
آنانی که به ادبیات زنان علاقه‌مندند. ادبیاتی که قهرمانان و شخصیت‌های اصلی‌اش زن هستند. «خانه‌ی ادریسی‌ها» از زنان پراراده‌ای می‌گوید که در پی تغییر و انقلاب هستند. بی‌خود نیست که این رمان را با رمان «سرگذشت ندیمه» اثر مارگارت اتوود مقایسه کرده‌اند.
Separator

کتاب‌های مشابه

Separator

نظر کاربران

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.